يك داستان خوب

ساخت وبلاگ

فعلا می توانم به شکمم بگویم صبر کند

یڪ داستان,

▫️⇦•"در کتاب حکایت ها و هدایت ها ( شهید مطهری) آمده است:

روزی امیرالمومنین از جلوی دکان قصابی می گذشت. قصاب به آن حضرت عرض کرد،

گوسفند نر جوانی ذبح کرده ام، یا امیرالمومنین ، دوست دارم ببرید.

♥️⇦•"حضرت فرمودند. الان پول ندارم که بخرم. قصاب گفت: اشکالی ندارد من صبر

می کنم بعدا پول مرا بدهید.حضرت فرمودند:

▫️⇦•"به شکم خود می گویم صبر کند هر وقت پول داشتم گوشت میل کند.

هر وقت به شکمم نتوانستم بگویم صبر کند، از تو گوشت می خرم تا تو را در

صبر و انتظار قرار دهم. شکر خدا، فعلا می توانم به شکمم بگویم صبر کند.

کلبه عشق و دوستی 43 ...
ما را در سایت کلبه عشق و دوستی 43 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : love43o بازدید : 235 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 17:43