داستان كوتاه وحی عجیب !

ساخت وبلاگ

داستان كوتاه وحی عجیب !

خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد:

كه فردا صبح اول چیزى كه جلویت آمد بخور! و دومى را بپوشان ! و سومى را بپذیر!

و چهارمى را ناامید مكن ! و از پنجمى بگریز!

پیامبر خدا صبح از خانه بیرون آمد.دراولین وهله باكوه سیاه بزرگى روبرو شد،كمى ایستاده

و با خود گفت :

خداوند دستور داده این كوه را بخورم . در حیرت ماند چگونه بخورد! آنگاه به فكرش رسید

خداوند به چیز محال دستور نمى دهد، حتما این كوه خوردنى است . به سوى كوه حركت كرد

هر چه پیش مى رفت كوه كوچكتر مى شد سرانجام كوه به صورت لقمه اى درآمد، وقتى كه

خورد دید بهترین و لذیذترین چیز است .

از آن محل كه گذشت طشت طلایى نمایان شد. با خود گفت : خداوند دستور داده این را

پنهان كنم . گودالى كند و طشت را در آن نهاد و خاك روى آن ریخت و رفت . اندكى گذشته

بود برگشت پشت سرش را نگاه كرد دید طشت بیرون آمده و نمایان است . با خود گفت من

به فرمان خداوند عمل كردم و طشت را پنهان نمودم .

سپس با یك پرنده برخورد نمود كه بازشكارى آن را دنبال مى كرد.پرنده آمددوراو چرخید.

پیامبر خدا با خود گفت :

پروردگار فرمان داده كه این را بپذیرم . آستینش را گشود، پرنده وارد آستین حضرت شد.

باز شكارى گفت :

اى پیامبر خدا! شكارم را از من گرفتى من چند روز است آنرا تعقیب مى كردم .

پیامبر با خود گفت :

پروردگارم دستور داده این راناامید نكنم . مقدارى گوشت از رانش برید و به او دادوازآن محل

نیز گذشت ناگاه قطعه گوشت گندیده را دید، با خود گفت :

مطابق دستور خداوند از آن باید گریخت .

پس از طى مراحل به خانه برگشت شب در خواب به او گفتند: ماءموریت خود را خوب انجام

دادى . آیا حكمت آن ماءموریت را دانستى و چرا چنین ماءموریتى به شما داده شد؟

پاسخ داد: نه ! ندانستم .

گفتند: اما منظور از كوه غضب بود. انسان در هنگام غضب خویشتن را در برابر عظمت خشم

گم مى كند. ولى اگر شخصیت خود راحفظ كندو آتش غضب راخاموش سازد عاقبت به صورت

لقمه اى شیرین و لذیذ در خواهد آمد.

و منظور از طشت طلا عمل صالح و كار نیك است ، وقتى انسان آن را پنهان كند خداوند آن را

آشكار مى سازد تا بنده اش را با آن زینت و آرایش دهد، گذشته از این كه اجر و پاداشى براى

او در آخرت مقدر كرده است . و منظور از پرنده ، آدم پندگویى است كه شماراپندواندرزمیدهد،

باید او را پذیرفت و به سخنانش عمل كرد.

و منظور از باز شكارى شخص نیازمندى است كه نباید او را ناامید كرد.

و منظور از گوشت گندیده غیبت و بدگویى پشت سر مردم است ، باید از آن گریخت و نباید

غیبت كسى را كرد. 


برچسب‌ها: داستان كوتاه وحی عجیب, بازی جالب فرزند شما چه شكلی خواهد بود, ۱۰خوراکی مهم تنظیم کننده ضربان قلب, الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی, درمان سرفه کلبه عشق و دوستی 43 ...
ما را در سایت کلبه عشق و دوستی 43 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : love43o بازدید : 231 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 1:26