اعتماد كردم

ساخت وبلاگ

اعتماد كردم

روزها یكی پس از دیگری به پایانمی رسند...

و در پی روزهاعمر من...

خسته نباشی سرنوشت....!

می بینی؟!دست در دستان تو

تمام راه را بیراهه رفتم

شنیدم كسی میگفت:

چشمانت را ببند!

اعتماد كن...

به قیمت تمام روزهای رفته

چشم هایــم را بستم...

اعتماد كردم...!

اعتمادبهای سنگینی داشت !

روزی...

چشمانم را باز كردم؛

چیزی به نام " عشـــــق "

در راهِ همپا شدنِ با تو

به تاراج رفته بود! M


برچسب‌ها: اعتماد كردم, داستان كوتاه عاشقانه مرا بغل کن, داستان كوتاه صد دلاری, داستان كوتاه وحی عجیب, بازی جالب فرزند شما چه شكلی خواهد بود کلبه عشق و دوستی 43 ...
ما را در سایت کلبه عشق و دوستی 43 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : love43o بازدید : 210 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 1:26