کبوتر شد و رفت

ساخت وبلاگ
کبـوتـرشـدو رفت 
 
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت 
 
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت 
 
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یاسم 
 
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت 
 
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود 
 
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت 
 
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید 
 
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت 
 
هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد 
 
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
کلبه عشق و دوستی 43 ...
ما را در سایت کلبه عشق و دوستی 43 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : love43o بازدید : 253 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 13:31