برایت شعر گفتم ،گریه کردم ، حل نشد دردم
برایت شعر گفتم،گریه کردم،حل نشد دردم
دلم میخواست از راهی که رفتم باز برگردم
تو لغزیدی و افتادی چنان از چشمهای من
که حتی این حقیقت را خودم باور نمیکردم
نشاندی بر دل من زخم های تازه تر اما
تحمل کردم این اندوه را و طاقت آوردم
میان ما چه چیزی میتواند مشترک باشد
نمیفهمی مرا از چشم های ساکت و سردم
اگر از با تو بودن سهم من این بود باور کن
که هرگز عشق را با هیچکس قسمت نمیکردم
کلبه عشق و دوستی 43 ...
ما را در سایت کلبه عشق و دوستی 43 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : love43o بازدید : 224 تاريخ : يکشنبه 19 خرداد 1398 ساعت: 15:28