کلبه عشق و دوستی 43

متن مرتبط با «کوتاه» در سایت کلبه عشق و دوستی 43 نوشته شده است

گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع فلسفی

  • گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع فلسفی در این مطلب گزیده ای از متن ها و جملات کوتاه و بسیار زیبا با موضوع فلسفی را آماده کرده ایم، برای مطالعه این متن های زیبا در ادامه با کلبه عشق43 همراه باشید.ارزش ندارد انسان برای مبارزه کردن با کوته فکرانخود را آزرده سازدزیرا پیروزی بر آنها هیچ ارزشی نداردذهن های بزرگ درباره ایده ها بحث می کنند،ذهن های معمولی درباره رخدادها،ذهن های کوچک درباره افراد.اغلب شکست های زندگیبرای افرادی رخ داده که موقع تسلیم شدننمی دانستند چقدر به موفقیت نزدیک شده اند.شکست خوردن سخت استاما سخت تر از شکست آن است کههرگز برای موفقیت تلاش نکنیم.من دریافته ام کهایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابندکه مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیمهنگامی که درگیر یک مشکل می شویدر می یابی که دوستان واقعی ات چه کسانی هستندیک دوست واقعی هیچ وقت جلوی راه شما را نمی گیردمگر این که در حال زمین خوردن باشیدبهترین آرایش ها در زندگیحقیقت برای لب هابخشش برای چشم هانیکوکاری برای دست هالبخند برای صورتعشق برای قلببعضیا رو نباید تحویل می گرفتیمولی گرفتیم…به بعضیا نباید رو میدادیم..ولی دادیم …با بعضیا نباید حرف می زدیم…که زدیماین از سخاوت ماست نه حماقتواسه هرکسی باید به اندازه لیاقات اش مرام خرج کردولی حیف ما خیلی ولخرجیممعیار فقط ذاته …اگر برای پول یا ظاهریا موقعیت با کسی رابطه داریناون معیار نیست ، قیمتتونه !عجب معمارهایی هستیم!بعد از ویران کردن یکدیگر میگوییم:ما برای هم ساخته نشده ایمخیلی دردناکهوقتی کسی دیگه بهت احتیاج ندارهرفتارش باهات عوض می‌شه …اگه خودت اولین طرفدار خودت نیستیانتظار نداشته باشکسی دیگه هم طرفدارت باشه !برچسب‌ها: سخنان بزرگان , متن ها , جملات کوتاه ب, ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه مرغابی یا عقاب

  • داستان کوتاه مرغابی یا عقابپیام داستان : مانند مرغابیها که مدام وک وک می کنند، غرغر نکنید، به خود آیید و چون عقابها اوج گیرید. مرغابی یا عقاب؟ وقتی به نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر هنگامی است که, ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه ( من شيطان هستم )

  • داستان, کوتاه, ( من شيطان, هستم, ) داستان کوتاه پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت. در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتا, ...ادامه مطلب

  • داستان کوتاه و جذاب سه مرحله ازدواج

  • داستان کوتاه و جذاب سه مرحله ازدواج گویند: پسری قصد ازدواج داشت. پدرش گفت: بدان که ازدواج سه مرحله دارد.    مرحله اول ماه عسل است که در آن تو صحبت می کنی و زنت گوش می دهد.    مرحله دوم او صحبت می کند و تو گوش می کنی.    واما مرحله سوم که خطرناکترین مرحله است و آن موقع است که هردو بلند بلند داد می زنیدو    همسایه گوش می کند!,داستان کوتاه و آموزنده,داستان کوتاه و زیبا,داستان کوتاه و جالب,داستان کوتاه واقعی,داستان کوتاه و خنده دار,داستان کوتاه و عاشقانه,داستان کوتاه و پند آموز,داستان کوتاه و غمگین,داستان کوتاه و جذاب,داستان کوتاه و طنز ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها